شاید بزرگترین چالش پیشروی مدیران پلیس قرن بیستویکم ایجاد سازمانهای پلیسی است که میتوانند به طور موثری تغییرات جهانی در فرهنگ، فناوری و اطلاعات را بشناسند، با آنها ارتباط برقرار کنند و خود را با این تغییرات تطبیق دهند....
سازمانهای دولتی ممکن است بهتدریج و از طریق تغییرات تکاملی کوچک پیوسته یا از طریق تغییرات آگاهانه ایجاد شده توسط رهبران و مدیران سیاسی و یا درنتیجه شوکهای بیرونی یا از طریق ترکیبی از این سه، تغییر کنند.
شیوع ویروس کرونا در چین، چنین شوکی را ایجاد و فرآیند تغییری را آغاز کرد که معطوف به مدیریت بحران بود و شامل طیف وسیعی از سازمانهای مدیریتی و سیاسی است؛ این ویروس همه گیر همچنین باعث ایجاد انگیزه برای اصلاح درونی پلیس نیز شد که یکی از سازمانهایی است که نزدیکترین نقش را در اداره بحران دارد.
امروزه اصطلاح بحران بسط معنایی پیدا کرده، زیرا بحران را هم می توان به معنی "مخاطره" دانست و هم به معنی "فرصت" فرض کرد، ولی اینکه برای چه چیزی فرصت وجود دارد و خدمات پلیسی باید به کدام سو برود و آن را بیابد، خیلی مبهم است.
گاهی مواقع خدمات پلیسی دچار بحران می شود، چگونگی این بحران در معرض دید همگان است، چیزی که بیشتر دچار ابهام می باشد، این است که چگونه این بحران حل خواهد شد؛ متخصصان مدیریتی معتقدند مفهوم مخاطره بسیار قدرتمند است.
در این مقاله به طور مختصری بررسی میکنیم که خدمات پلیسی چگونه به این مرحله از مخاطره سازمانی رسیده است و سپس مسیر جدیدی برای مدیریت آن پیشنهاد میکنیم که آن را از اقدامات رهبری قدیمی که بر اساس راهحلهای قهرمانانه برای بحران دور کند.
به طور کلی یک دیدگاه ساختاریـ ابزاری در مورد اصلاحات در سازمانهای دولتی در وهلهی اول بر روی اهمیت ساختار رسمی و تفکر ابزاری تمرکز دارد.
از دیدگاه محققان دو جنبه از فرایندهای تصمیمسازی مهم هستند: اول، ساختار مشارکتکنندگان که چارچوب فرآیند فعالسازی را تشکیل میدهد و دوم، ساختار دسترسی که به فرآیند تبیین شکل میدهد.
با توجه به دیدگاه ساختاری، رهبران مدیریتی و سیاسی نقشی محوری در تصمیمات کنترلی بر اصلاحات دارند، تصور میشود که آنها برای محاسبات منطقی اهمیت بالایی قائل هستند، یعنی اغراض و اهداف روشن، تفکر سازمانی روشن و اهدافی مربوط به تاثیرات اصلاحاتی که باید انجام شوند، دارند؛ این دیدگاه دو نسخه دارد: سلسلهمراتبی و مشورتی.
نسخه سلسلهمراتبی این امر را مفروض میپندارند که رهبران مربوطه، رهبران بالایی هستند که با توجه به تفکر سازمانی و علایقشان، گروهی متجانس را تشکیل میدهند. نتیجه اصلاح فرآیندها زمانی که نقشآفرینان اصلی و علایق آنها شناخته شده است، قابل پیشبینی است.
نسخه مشورتی بر اساس تکثر است به این معنی که گروه رهبری شامل دیدگاهها و علایقی نامتجانس است که تفکر سازمانی را به طور بالقوه مبهمتر میسازد زیرا باید مخالفتها و تنشها را در نظر بگیرد.
عدم تجانس همچنین میتواند به نقشآفرینان دیگر در دستگاههای دولتی یا بخش خصوصی بسط یابد؛ کنترل و پیشبینی فرآیندهای اصلاحی که چنین ویژگیهایی را مینمایند، دشوارتر است ولی هنگامی که مشارکت گسترده است، میتواند مشروعیت بیشتری فراهم سازد.
هنگامی که این دیدگاهها را در مورد فرآیند اصلاح پلیس استفاده می کنیم، دو مسئله اهمیت مییابند. اول اینکه آیا این فرآیند سلسلهمراتبی است یا آیا عناصری از تکثر و عدمتجانس در آن وجود دارد؟ دوم اینکه نقشآفرینان مختلف چگونه مشکلات و راهحلها را به طور کلی تبیین میکنند و به طور خاص در این رابطه که آنان نقش پلیس را چگونه میبینند؟
یک دیدگاه نهادی ـ فرهنگی دارای ویژگی فرآیندهای طبیعی سیستم و تاکید بر ارزشها، هنجارها و ساختارهای غیررسمی است. این دیدگاه بر اساس تمایز بین سازمان و نهاد بنا شده است.
دیدگاه نهادی-فرهنگی نیز دو نسخه دارد، یکی فرهنگی و یکی سمبولیک/ اسطورهای. نسخهی فرهنگی این نقطه عزیمت را دارد که هر سازمانی از طریق یک فرآیند تحولی نهادی، ارزشها و هنجارهای غیررسمی فرهنگی منحصر به فردی به سازمان رسمی میافزاید.
بر این اساس می طلبد در سازمان های پژوهشی پلیس گروهی از محققان در خصوص بحران های همه گیر ایجاد تا نسبت به شناسایی ضعفهای بحرانی در ظرفیت مدیریت بحران در سیستم را مورد بررسی و کنکاش قرار دهند و همچنین نقش و ارتباط و همکاری و همچنین عملکرد نامطلوب سیستم مدیریتی را شناسایی نمایند زیرا ممکن است برخی اقدامات در ساختار سازمانی نگنجد و ساختار پاسخگوی آن نباشد اما می تواند پیشنهاد تغییراتی در فرهنگ، ارزشها و مدیریت (در مدیریت دولتی به طور کلی و در مدیریت پلیس به طور خاص) را داد.
این نتیجهگیری کلی و تا حدودی مبهم، فرآیندتغییر را در سطوحی مختلف تنظیم می کند ولی در نهایت منجر به تغییراتی محدود در ساختارهای رسمی مدیریت بحران می شود.
اما به طور کلی ماهیت بحران های بزرگ پیشروی پلیس در آینده چندوجهی هستند این ، بحران ها عمدا سیاسی، مالی، ساختاری، فرهنگی و اجتماعی هستند؛ بحران در مدیریت، در میان آنها و به عنوان بخشی از تمامی آنها است.
با شروع قرن جدید، انجمن بینالمللی مدیران پلیس، آینده را در این چارچوب مورد ملاحظه قرار داد، "شاید بزرگترین چالش پیشروی مدیران پلیس قرن بیستویکم ایجاد سازمانهای پلیسی است که میتوانند به طور موثری تغییرات جهانی در فرهنگ، فناوری و اطلاعات را بشناسند، با آنها ارتباط برقرار کنند و خود را با این تغییرات تطبیق دهند. تغییر انتظارات جامعه، ارزشهای نیروی کار، قدرت فن آورانه، مناسبات حکومتی، فلسفههای فعالیت پلیسی و استانداردهای اخلاقی چیزی جز نمونهای از نیروهایی نیستند که باید توسط نسل فعلی و آیندهی مدیران اجرایی درک شوند و به طور سازندهای مدیریت شوند." در شکل سنتی، مسئولیت مقابله با چالشها بر شانه مدیر است.*
منبع :
پایگاه خبری پلیس ایران
برچسب ها :
پلیس
پلیس پیشگیری
نیروی انتظامی
موسسه حفاظتی
نیروی ویژه
بحران